جوک بامزه
 
درباره وبلاگ


wellcome to my blog
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 76
بازدید دیروز : 52
بازدید هفته : 205
بازدید ماه : 199
بازدید کل : 123735
تعداد مطالب : 45
تعداد نظرات : 41
تعداد آنلاین : 1



دنیا از نگاه من
wellcome




یه روز یه قورباغه از یه گربه می پرسه: قور قور قوربانت بشم کلاس چندمی؟
گربه جواب میده: پیش پیش پیش دانشگاهی

 

حیف نون از کلاس راهنمایی رانندگی میاد، بهش میگن مار باباتو نیش زد فوت کرد، میگه : از پشت زدش؟ میگن آره، میگه مار مقصره...

 

 

یه روز یه مردی باعجله پیش دکتر میرود و میگوید: سلام دکتر! زود بیا ، آپاندیس زنم درد گرفته. دکتر می گوید: من که یک هفته پیش آپاندیس زنتان را عمل کردم، مگر میشود یک زن دو تا آپاندیس داشته باشد؟ مرد می گوید: نه، ولی یک مرد که می تواند دو تا زن داشته باشد!

 

 

در راستای گران شدن قبض آب و برق:
حیف نون به بچه هاش میگه : وقتی رفتم پرینت آب رو گرفتم می فهمم کدومتون بیشتر رفته دستشویی!

 

 

این سوال مدتیه ذهنم رو مشغول کرده :
این عرب ها "چ" ندارند پس چطوری عطسه می کنند؟

 

 

حیف نون داشته از خیابون رد می شده یه دفعه ماشین می زنه بهش تیکه پاره اش میکنه...
این قرار بود چ.ک بشه ولی چه کنیم حادثه هیچ وقت خبر نمی کنه!

 

 

آقای دست و دل باز تصادف کرده بوده نشسته بوده وسط خیابون می زده تو سرش که ماشینم! ماشینم داغون شد!  خاک تو سرم شد. افســـر میره بهش میگه : بدبخت انقدر حرص ماشینتو خوردی که نفهمیدی دست چپت از مچ قطع شده! آقاهه یه نگاه کرد به دستش گفت: یا حضرت عباس، ساعتــــــــــــــــــــــم!!!!!!!!!!!!!!

 

حیف نون با لباس تو رودخونه شنا میکرده ، ازش میپرسن چیکار میکنی؟
میگه: لباسامو میشورم...
میگن: ماشین لباسشویی تو خونه ندارین؟
میگه: داریم، ولی وقتی میرم اون تو سرم گیج میره

حیف نون میره دستشویی در می زنه یه عربه می گه:اهم.. حیف نون می گه: حالا اسمت چیه می گه: محمد حسن خلیل. حیف نون می گه: ای پدر سوخته ها سه تایی باهم رفتین توالت؟



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پنج شنبه 18 خرداد 1390برچسب:, :: 22:52 ::  نويسنده : aydaa